نویسنده: استیون هِیز
مترجم: سحر محمدی
هرچه والدین از نظر روانشناختی انعطاف بیشتری داشته باشند، سبکِ تربیتی آنها سازگارتر است، خانوادهی صمیمیتری خواهند داشت و توانایی آنها در کنارآمدن با استرسهای زندگی بیشتر میشود. برعکس، هر چه والدین از نظر روانشناختی نامنعطفتر باشند، سبک تربیتی آنها مخربتر است و خانواده بهطور کُلی رنج بیشتری از استرسها میبرد.
والدی که به لحاظ روانشناختی منعطف است، با استرس، عصبانیت یا ناامیدی گره نمیخورد. البته که هنوز ممکن است تمام این احساسات را تجربه کند، اما به جای پرخاشگری یا دلسردی، درنگ میکند و تمرکز خود را بر روی آنچه که مهم است (ارزشهایش)، معطوف میکند. درنتیجه، درحالیکه، در برابر فشارهای زندگی انعطافپذیرتر است، سازنده و مؤثر عمل میکند. او با آن نوع والدی که میخواهد باشد (یعنی ارزشهایش در حوزهی فرزندپروری) در پیوند است- و به فرزندانش توجه میکند.
در جریانِ عادی زندگی، فراموشکردن انعطافپذیری روانشناختی آسان است، به همین دلیل من سه اصل را جمعآوری کردهام تا به شما نشان دهم چگونه میتوانید آن را در زندگی خود تمرین کنید و در این مسیر، روابطتان را با همسر و فرزندانتان بهبود ببخشید.
اصل شماره ۱: به خودتان اجازه دهید ناقص باشید.
پدر و مادر بودن کار سختی است. هر کسی که سعی دارد خلافِ این را به شما بگوید، هرگز مجبور به تحمل گریههای نوزادِ تازه متولدشده، پرسشهای بیپایانِ کودک چهار ساله یا آشفتگیِ عاطفیِ یک نوجوان نبوده است. این یک کار تماموقت است، (تقریباً) بدون هیچ وقتِ استراحتی. حتی وقتی در حالِ تجربهی بدترین احساسها هستید، یک نفر هست که به شما نیاز دارد تا در دسترس و مراقب او باشید.
فرزندپروری سخت است و با این وجود بسیاری از والدین این واقعیت را انکار میکنند. آنها هر وقت احساس میکنند نمیتوانند آن والدی باشند که میخواهند، در دامِ خودانتقادگری و احساس گناه میاُفتند. آنها به والدینِ بهظاهرِ کامل دیگر، نگاه میکنند و به خود میگویند که نمیتوانند مانند آنها باشند.
هیچ ایرادی در این ماجرا وجود ندارد. برای «والد خوب» بودن لازم نیست که کامل باشید. این به این معنا نیست که نباید تلاشی کنید، اما وقتی اوضاع سخت میشود و زندگی به هم میریزد، ناقصبودن طبیعی است. درواقع، هرچه بیشتر به خود اجازه دهید ناقص باشید – و تلاش خود را با مهربانی و عطوفت انجام دهید – برای کودکتان هم پذیرفتن نقص در وجودِ خودش آسانتر خواهد بود.
اصل شماره ۲: زیاد گفتوگو کنید، حتی دربارهی مورد موضوعات بسیار چالشبرانگیز.
اینکه در مورد موضوعات دشوار زیاد گفتوگو کنید، ممکن است ابتدا ناکارآمد به نظر برسد، اما اگر بهدرستی انجام شودْ در واقع میتواند زمینهی پرورشدهندهای باشد که خانوادهها در آن شکوفا شوند. متأسفانه، بسیاری از والدین گفتوگو در مورد موضوعات دشوار را به روش اشتباه انجام میدهند: آنها آن را به یک مسابقهی اتهامی تبدیل میکنند (با داد و فریادِ زیاد)، یا از گفتوگوهای دشوار اجتناب میکنند، زیرا ادعای عدم وجود تعارض همیشه آسانتر از این است که برای حل آن تلاش کنند.
گفتوگوهای دشوار به این معنی است که ما کمی درنگ میکنیم تا نسبت به نیازها و خواستههای برآوردهنشدهمان شفافیت بیشتری کسب کنیم. و حتی دشوارتر این است که، این نیازها را به همسر و فرزندانمان به روشی مناسب ابراز کنیم. احساساتی نظیر خشم، رنجش، ترس، شرم، احساس گناه و حتی سردرگمی ممکن است سراغمان بیاید. اما این به خودِ شما بستگی دارد که آیا در عین حال که مشغولِ گفتوگو هستید و برای دستیابی به یک راهحل تلاش میکنید، به خودتان اجازه میدهید این احساساتِ دردناک را فعالانه تجربه کنید.
برای برخی افراد ممکن است قسمت چالشبرانگیزِ ماجرا در واقع گوشسپردن به طرف مقابل باشد. برای برخی دیگر ایجادِ حدومرز یا اجرای آنها باشد. تعارضها ما را با حوزههایی روبهرو میکنند که برای ما دشوار است، اما در عینحال بزرگترین فرصتها را برای رشد روابط ما فراهم میکند. اگر توجه کنیم، و با حوصله و احترام به تعارضها بپردازیم، میتوانیم درس لازم را از آنها بگیریمْ رابطهی خود را با همسر و فرزندان تقویت کنیم و زندگی خانوادگی شادتری ایجاد کنیم.
اصل شماره ۳: گاهی گوشیهای هوشمند را کنار بگذارید.
محتوای خبری و شبکههای اجتماعی همگی سودشان را از جلب توجهِ شما به دست میآورند. هرچه بهتر بتوانند توجه شما را روی خودشان متمرکز کنند، درآمد بیشتری کسب میکنند. آنها طبیعتاً باهوشترین افراد کشور را استخدام میکنند تا بستر خود را تا حد ممکن «اعتیادآور» کنند. برنامههای رایانهای عادتهای مشاهدهی شخصی شما را ردیابی میکنند و آنها را یاد میگیرند، بنابراین میتوانند برای مدت زمان بیشتری شما را درگیر خود کنند.
متأسفانه، این برنامهها هیچ توجهی به سلامت روان یا بهزیستی شما ندارند. آنها تواناییِ تمرکز شما برای مدتزمان طولانی را مختل میکنند و به شما آموزش میدهند تا هر زمان احساس ناخوشایند بروز کرد، حواستان را از آن احساس پرت کنید. به جای اینکه با استرس، ترس یا بیحوصلگی کنار بیاییم، با حواسپرتی توسط گوشی هوشمند، خودمان را از این احساسات دور میکنیم.
بهعلاوه، ما توانایی حضور در کنار همسر و فرزندان خود را نیز از دست می دهیم. به جای اینکه دورِ میز آشپزخانه بنشینیم و با یکدیگر صحبت کنیم، خیلی سریع به دنیای دیجیتال فرار میکنیم. این بدان معنا نیست که شما باید کاملاً از تلفن همراه خود دست بکشید، اما من از شما میخواهم که به شیوهی خردمندانهتری از آن استفاده کنید. در مورد تأثیرات آن بیشتر بدانید و از آن به نفع خود استفاده کنید، نه اینکه اجازه دهید که او از شما استفاده کند تا سود شرکتهای بزرگ را افزایش دهد.
وقتی پای آمادهسازی فرزندانمان برای آینده و ارتقاء سلامت روان آنها به میان میآید، ما باید برای آنها الگویی از انعطافپذیری روانشناختی باشیم.
به جای اینکه خود را درگیر و غرق در فشارهای عصبی خود کنیم، و بر اساس تمایلات کوتاهمدتْ آن هم به قیمت ازدستدادنِ اهداف بلندمدت عمل کنیم، باید یک رویکرد مهربانانهتر و مشفقاتهتر پیدا کنیم که به ما امکان میدهد تا استرس را تجربه کنیم، در عین حال که همچنان انتخاب میکنیم که همسو با ارزشهایمان رفتار کنیم.
رفاه حالِ خانواده و فرزندانمان به این امر بستگی دارد.